دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
مهندسی اجتماعی، احیاگر جامعهشناسی؛ دیدگاه جاناتان ترنر
7
35
FA
محمدرضا
طالبان
دانشیار جامعهشناسی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
qtaleban@gmail.com
بسیاری از جامعهشناسان از اواخر قرن بیستم به بعد، دست به آسیبشناسی رشتهشان زدند و از وضعیت موجود جامعهشناسی انتقادهای جدی نمودند. در این میان، جاناتان ترنر فراتر از یک تحلیل آسیبشناسانه رفت و یک برنامه درمانی نیز برای بهبود جامعهشناسی پیشنهاد نمود: بهوجود آوردن یک شاخه مهندسی در جامعهشناسی. از نظر ترنر، مشکل بنیادین جامعهشناسی ریشه در انفصال میان تئوری با پژوهش و عمل داشته که مانع از آن گردیده است تا جامعهشناسی یک علم انباشتی شود؛ و اگر جامعهشناسی نتواند یک علم انباشتی شود، نمیتواند هیچ تأثیر واقعی بر جهان اجتماعی داشته باشد. مهندسی اجتماعی که جوهر وجودیاش عبارت است از «عملِ جامعهشناختی» یا کنشورزیِ ملهم از تئوری جامعهشناختی، بهترین رویکرد برای ایجاد تفاوت در عالمِ واقع و جهان اجتماعی است. رویکرد مهندسی در جامعهشناسی وابسته است به توسعه نظریههای روشنتر و دقیقتر، آزمون یا راستیآزماییهای چنین نظریههایی و تمایل عملکنندگان به استفاده از ایدههای نظری هنگامی که به مشکلات مشتریان یا کارفرمایانشان میپردازند. بدینترتیب، مهندسی اجتماعی میتواند ارتباط متقابل میان نظریه و تحقیق را اجتنابناپذیر سازد و این دو را به یکدیگر و به عمل پیوند بزند. بنا به دیدگاه ترنر، امیدوارانهترین راه برای ادغام مجدد نظریه با تحقیق در جامعهشناسی، عمل است؛ و بهترین راه برای استفاده از عملِ جامعهشناختی، اتخاذ رویکرد مهندسی اجتماعی توسط جامعهشناسان است.
بحران جامعهشناسی,معایب تئوری در جامعهشناسی,معایب پژوهش در جامعهشناسی,مهندسی اجتماعی,جاناتان ترنر,عمل جامعهشناختی
http://www.jsfc.ir/article_58660.html
http://www.jsfc.ir/article_58660_461e162568d4102e8529e458386f4ed0.pdf
دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
جامعهشناسی حافظه جمعی: حوزه مطالعاتی پارادایمیک یا ناپارادایمیک؟
37
70
FA
حیدر
جانعلیزاده چوببستی
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه مازندران
hjc@umz.ac.ir
اکبر
علیوردینیا
استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه مازندران
aliverdinia@umz.ac.ir
محمدمهدی
فرزبد
دانشجوی دکتری جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران دانشگاه مازندران
mahdifarzbod@yahoo.com
هدف اصلی این مقاله بررسی حوزه مطالعاتی حافظه جمعی از جهت پارادایمیک بودن یا ناپارادایمیک بودن آن است. برای تحقق این هدف سعی شد ضمن معرفی حوزه مطالعاتی حافظه جمعی بهعنوان رویکردی جدید در علوم اجتماعی، ارزیابی نظامیافتهای نیز از نقاط ضعف و قوت رویکردهای نظری و عملی بهکار گرفته شده در آن، صورت پذیرد. در اینراستا از نظریه پارادایم ریتزر بهعنوان چارچوب بحث و بررسی استفاده شده است. بدینترتیب که با مرور ادبیات مطالعات حافظه جمعی در قالب چهار مؤلفه اصلی شکلدهنده پاردایم، یعنی مثالواره، تصور بنیادی از موضوع، تئوریها و روشها، افزون بر سنجش فرضیه ناپارادایمیک بودن این حوزه مطالعاتی که از جانب برخی از محققان آن مطرح گشته، صورتبندی جدیدی از تحولات نظری، استراتژیهای روششناختی و نیز چالشهایی که این حوزه در مسیر پیشرفت با آن مواجه است ارائه میشود. در پایان مقاله نیز تلاش شده متناسب با این چالشها، پیشنهادهایی برای مواجهه با آنها در جهت افزایش انسجام نظری حوزه مطالعاتی حافظه جمعی داده شود. <br /><br />
جامعهشناسی حافظه جمعی,حافظه جمعی,پارادایم,فرآیندهای یادآوری و فراموشی,محصولات و اقدامات حافظهای
http://www.jsfc.ir/article_58662.html
http://www.jsfc.ir/article_58662_f2c08d3012f02e85721981ef5bae167f.pdf
دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
پدیدارشناسی تجربی واکنش به مرگ؛ مطالعه زنان شهر مشهد
71
94
FA
ملیحه
تابعی
کارشناس ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی
mt.tabei@gmail.com
علی
یوسفی
0000-0002-9847-0750
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
yousofi@um.ac.ir
غلامرضا
صدیق اورعی
استادیار جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
sedighouraee@um.ac.ir
تضاد مرگ با زندگی، انکار مرگ و ضرورت تداوم زندگی، انسانها را ناگزیر از پذیرش مرگ ساخته است. این وضعیت سبب شده انسانها همواره در مرز پذیرش و انکار مرگ حرکت کنند. بهعلاوه آنچه مرگ را پذیرفتنی یا قابل انکار میسازد، معانی ساختهشده اجتماعی مرگ است که از طریق فرایندهای متعدد یادگیری به جامعه منتقل میشود. <br />نتایج تحلیل پدیدارشناختی تجربی واکنش به مرگ بین 8 مشارکتکننده زن در مشهد که با حداکثر نوسان از لحاظ دینداری برگزیده شدهاند نشان داده اولاً واحدهای معنایی واکنش به مرگ را میتوان در ذیل سه موضوع اصلی شامل «آمادگی برای مرگ»، «دانستن زمان مرگ» و «اراده مرگ» قرارداد که هر سه بر معنای کلیتر مفهوم «پذیرش یا انکار مرگ» دلالت دارند. ثانیاً فهمهای مذهبی تأثیر عمیقی بر تجربههای واکنش به مرگ دارند. افراد مذهبی میل به پذیرش و افراد غیرمذهبی میل به انکار مرگ دارند؛ فکر مداوم درباره مرگ، میل به دانستن بیشتر درباره مرگ و تمهید برای مرگ از جمله دلالتهای پذیرش مرگ بین مشارکتکنندگان مذهبی و جایگزینی فکر مرگ، عدم تمایل به دانستن درباره مرگ و تمهید ننمودن برای مرگ بین مشارکتکنندگان غیرمذهبی دلالت روشنی بر به حاشیه راندن و انکار مرگ دارد. <br /><br />
واکنش به مرگ,پذیرش مرگ,انکارمرگ
http://www.jsfc.ir/article_58658.html
http://www.jsfc.ir/article_58658_ed22a9e4925004747e6abf361f97ad28.pdf
دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاستهای فرهنگی کشور
95
128
FA
مجید
مختاریانپور
استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
mokhtarianpour@ut.ac.ir
در فرایند خطمشیگذاری، مرحله اجرا از اهمیت دوچندانی برخوردار است چرا که در واقع ثمره واقعی خطمشی در این مرحله به بار مینشیند. این مقاله به ارائه شبکه اجرای تعاملیای میپردازد که از طریق آن میتوان با موفقیت بیشتری به اجرای سیاستهای فرهنگی کشور پرداخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمونی مشتمل بر سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و تدوین مضامین فراگیر انجامگرفته و بهمنظور دستیابی به الگویی برای اجرای سیاستهای فرهنگی کشور، مصاحبههای نیمهساختیافتهای با خبرگان، سیاستگذاران و مجریان فرهنگی کشور تا دستیابی به مرحله اشباع نظری صورت گرفته است. حاصل پژوهش 548 کد بوده که در قالب 61 کد توصیفی، 11 کد تفسیری و 2 مضمون فراگیر طبقهبندی شدهاند و برقراری ارتباط بین این مضامین منجر به طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاستهای فرهنگی کشور شده است. در الگوی پیشنهادی، اجرای خطمشی در دو مرحله «برنامهریزی و ایجاد شبکه پشتیبانی» و «پیادهسازی برنامهها» صورت میپذیرد. در مرحله اول که مشتمل بر چهار گام «تصمیمسازی»، «تصمیمگیری و تنظیم برنامههای عملیاتی»، «ایجاد شبکه پشتیبانی نرمافزاری» و «ایجاد شبکه پشتیبانی سختافزاری» میباشد، چهار بازیگر شامل سیاستگذاران فرهنگی، نخبگان فرهنگی، مدیران فرهنگی، کارشناسان فرهنگی دولتی به ایفای نقش میپردازند. سپس در مرحله پیادهسازی برنامهها، مجریان فرهنگی دولتی، مؤسسات فرهنگی خصوصی، تشکلهای فرهنگی مردمی، مروّجان فرهنگی و نهایتاً جامعه (مردم) با همکاری همدلانه خود و استفاده از تمام ظرفیتهای کشور به اجرای تعاملی سیاستهای فرهنگی میپردازند. در این مقاله نقشهای متعدد هر یک از بازیگران هشتگانه فوق تشریح شده است. در این الگو همچنین مردم بهعنوان بازیگر نهم، با ایفای چهار نقش بهعنوان مجری، پایشگر، هدف و شاخص در اجرای سیاستهای فرهنگی مشارکت مینمایند.
سیاستگذاری فرهنگی,اجرای سیاستهای فرهنگی,اجرای تعاملی,بازیگران اجرا,تحلیل مضمونی
http://www.jsfc.ir/article_58664.html
http://www.jsfc.ir/article_58664_57a3bbed45473d22cd86802976982305.pdf
دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
گونهشناسی بازنمایی سبک زندگی جوانان ایرانی در شبکه اجتماعی فیسبوک
129
158
FA
زهرا
اردکانیفرد
کارشناسارشد ارتباطات، واحد قوچان، دانشگاه آزاد اسلامی، قوچان، ایران
z.ardekani@gmail.com
حامد
بخشی
دانشیار جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
social@hbakhshi.com
شبکههای اجتماعی، رسانههای جدیدی هستند که به هر فردی امکان میدهند تولیدکننده پیام باشد و افراد از این طریق میتوانند ابعاد مختلف زندگی و سبک زندگی خود را با به اشتراگگذاری تصاویر و متون نمایش دهند. هدف از این تحقیق ارائه یک گونهشناسی از بازنمایی سبک زندگی توسط جوانان ایرانی در شبکه اجتماعی فیسبوک است. <br />این کار از طریق تحلیل محتوای کیفی بر روی صفحه فیسبوک 44 نفر از جوانان 18-35 ساله که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. <br />یافتههای پژوهش حاکی از آن است که افراد در فیسبوک، سبکزندگی خود را عمدتاً براساس پنج مؤلفه سبک پوشش و آرایش، اوقات فراغت، روابط بینفردی، سبک تغذیه و دکوراسیون منزل نشان میدهند. با توجه به تأکید افراد در بازنمایی هر یک از این مؤلفهها، سه گونه از بازنمایی سبکزندگی در فیسبوک جوانان ایرانی تفکیک و شناسایی شد: گونه خودنما، گونه فراغتنما و گونه روابطنما. گونه خودنما، خود به سه دسته بدننما، پوششنما و تخصصنما تقسیم میشود. فراغتنماها نوعی از بازنمایی شاد و فراغتی از زندگی خود دارند و گونه روابطنما، سبک زندگی خود را در جمع و در کنار دیگران بازنمایی میکند. <br /><br />
شبکههای اجتماعی,فیسبوک,سبکزندگی,بازنمایی,بازنمایی سبکزندگی
http://www.jsfc.ir/article_58659.html
http://www.jsfc.ir/article_58659_ab0a71874b24370e175c52d17c07ac1e.pdf
دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی در ایران؛ فراتحلیلی از تحقیقات موجود
159
180
FA
حکیمهالسادات
شریفزاده
دانشیار علوم تربیتی دانشگاه مازندران
hakimehsharifzadeh@gmail.com
سیداحمد
میرمحمدتبار
دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
ahmad_mirtabar@yahoo.com
صمد
عدلیپور
دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تبریز
samadadlipour@gmail.com
در سالهای اخیر، با توجه به اهمیت نشاط اجتماعی در ایران، تحقیقات متعددی در این حوزه انجام شده است. با در نظر گرفتن فراوانی و تنوع تحقیقات انجامشده در زمینه نشاط اجتماعی، نیاز به انجام تحقیقات ترکیبی مثل فراتحلیل در این حوزه احساس میشود. اصلیترین سؤال پژوهش حاضر این است که مهمترین عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی در تحقیقات انجامشده در ایران کداماند؟ <br />جامعه آماری تحقیق همه مقالات معتبر علمی است که طی سالهای 1384 تا 1394 با موضوع نشاط اجتماعی منتشر شده است. در نهایت 24 تحقیق انتخاب و با نرمافزار جامع فراتحلیل (CMA2)، مورد تحلیل قرار گرفتند. <br />یافتههای تحقیق نشان داد که متغیرهای رضایت از زندگی، عزت نفس، دینداری و ارتباط اجتماعی، به نسبت سایر متغیرها، تأثیر زیادی بر نشاط اجتماعی در ایران دارند. نتایج اندازه اثرات نشان میدهد که رابطه رضایت از زندگی و نشاط اجتماعی، معادل 0/61 و در حد زیاد میباشد. رابطه عزت نفس و نشاط اجتماعی در تحقیقات مرورشده حدود 0/58 و در حد زیاد قرار دارد. نتایج اثرات ترکیبی تصادفی نشان میدهد که رابطه دینداری و نشاط اجتماعی معادل 0/39 و رابطه ارتباط اجتماعی و نشاط اجتماعی، حدود 0/37 و هر دو در حد متوسط است. <br /><br />
نشاط اجتماعی,رضایت از زندگی,عزت نفس,دینداری,فراتحلیل
http://www.jsfc.ir/article_59093.html
http://www.jsfc.ir/article_59093_ca040e201d23cf0f0fed37904d2e61b4.pdf
دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی
فصلنامه علمی پژوهشی راهبرد فرهنگ
2008-3696
10
40
2018
02
20
نقش تعدیلکننده ارزشهای فرهنگی در رابطه عدالت با رفتارهای انحرافی
181
210
FA
محسن
گلپرور
دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)
drmgolparvar@gmail.com
سعید
حیدریان
کارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)
as_he_ir@yahoo.com
عدالت در بسیاری از پژوهشها بهعنوان متغیری که زمینه بازداری از رفتارهای انحرافی را فراهم میکند، معرفی شده است. با این حال نتایج بهدست آمده در مطالعات انجامشده در این مورد، گاهی با یکدیگر ناهمخواناند. به همین دلیل این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیلکننده پنج ارزش فرهنگی شامل فاصله قدرت، اجتناب از تردید، مردانگی/ زنانگی، جمعگرایی/ فردگرایی و غایتنگری زمانی (پویاییِ کار) در رابطه عدالت ادراکشده با رفتارهای انحرافی اجرا شد. نمونه پژوهش 280 نفر بودند که بهشیوه سهلالوصول (در دسترس) انتخاب شدند. ابزارهای سنجش متغیرها شامل پرسشنامه ارزشهای فرهنگی، پرسشنامه عدالت ادراکشده و پرسشنامه رفتارهای انحرافی بودند. نتایج نشان داد که در مردانگی/ زنانگی و فاصله قدرتِ بالا، بین عدالت توزیعی با رفتارهای انحرافیِ معطوف به سازمان و در مردانگی/ زنانگیِ بالا، بین عدالت توزیعی با رفتارهای انحرافیِ معطوف به افراد، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در پویاییِ کار پایین، رابطه عدالت رویهای با رفتارهای انحرافی معطوف به سازمان نیرومندتر از این رابطه در پویاییِ کار بالا است. همچنین در اجتناب از تردیدِ پایین، عدالت رویهای با رفتارهای انحرافیِ معطوف به افراد، دارای رابطه مثبت و معنادار و در مردانگی/ زنانگیِ پایین، رابطه عدالت رویهای با رفتارهای انحرافیِ معطوف به افراد منفی است. ولی این رابطه در مردانگی/ زنانگیِ بالا مثبت است. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که ارزشهای فرهنگی میتواند روابط متعارف بین عدالت ادراکشده با رفتارهای انحرافی را تحت تأثیر قرار دهد. این یافته برای پژوهش و نظریهپردازی در ایران، واجد اهمیت است.
ارزشهای فرهنگی,عدالت توزیعی,عدالت رویهای,رفتارهای انحرافی
http://www.jsfc.ir/article_59499.html
http://www.jsfc.ir/article_59499_aba8e6f23028ae0b51a6bbb5cf400f67.pdf