نسبت خود و دیگری بهمثابه یک امر هویتی، در جامعهشناسی طنین خاصی داشته و لذا بهعنوان یک مفروض در ذیل تعریف از فردگرایی عارضهای برای روح مدرنیته غربی تلقی شده است. در این باب ایدههای مهم در جامعهشناسی غربی (مارکسی، دورکیمی، وبری و زیملی) هر کدام بهنوعی خواستهاند طرحی برای مواجهه با آثار نامناسب «تقابل خود و دیگری» در فرهنگ مدرنیته غربی ارائه دهند. از وجه مقایسه بیناتمدنی و بینادینی نیز باید به فرهنگ اسلامی ارجاع داد و لذا میتوان به نص قرآن و سنت پیامبر اسلام (ص) بهعنوان سرمتن معتبر و مستند برای تنظیم «نسبت اخلاقی خود و دیگری» اشاره کرد. این نوع نسبتکاوی بهخصوص در متن معارف شیعی ـ بهعنوان نمونه در طرح ایدئولوژیکی دکتر علی شریعتی، با مضمون «زیباترین روح پرستنده»، که درباره ابعاد اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فلسفی و عرفانی دعای شیعی است ـ از ظرفیتهای خوبی برخوردار است. از این حیث مسئله این است که از منظر «فلسفه اخلاق اجتماعی» و نیز «فلسفه اخلاق دینی» نسبت میان خود و دیگری چگونه در متن دعای شیعی طرح شده است. مفروض این مقاله این است که «گفتمانی» بودن متن دعای شیعی توانسته است آن را فراتر از یک متن معمولی دینی، به عرصهای برای هویتسازی عقیدتی و اخلاقی با پیامدهای فرهنگی ـ اجتماعی برای مؤمنان تبدیل نماید. از اینجهت این مقاله عهدهدار بحثی مقدماتی و راهگشا برای پژوهشهای بعدی در این باره است. به این منظور از موضع فلسفه اجتماعیِ اخلاق دینی، کاوشی هرمنوتیکی در ادبیات اصیل دعای شیعی انجام شده و انواع نسبت خود و دیگری در بافتار زندگی روزمره دینداران از این متون استخراج شده است.